• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات آن

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسي و نقد كهن الگويي انه‌ايد ويرژيل
        خديجه  بهرامي رهنما
        يكي از رويكردهاي مهم نقد ادبي، نقد كهن الگويي است. كهن الگوها شامل تصاوير بالقوه، ابتدايي و صور مثالي است كه در ناخودآگاه جمعي بشر وجود دارد. به اعتقاد «يونگ»، اين عناصر، محصول تجربۀ همگاني است كه در همۀ نسل ها تكرار شده است. «انه ايد»، منظومه‌اي اساطيري است كه ريشه در چکیده کامل
        يكي از رويكردهاي مهم نقد ادبي، نقد كهن الگويي است. كهن الگوها شامل تصاوير بالقوه، ابتدايي و صور مثالي است كه در ناخودآگاه جمعي بشر وجود دارد. به اعتقاد «يونگ»، اين عناصر، محصول تجربۀ همگاني است كه در همۀ نسل ها تكرار شده است. «انه ايد»، منظومه‌اي اساطيري است كه ريشه در ناخودآگاه جمعي رومي ها دارد. اين اثر را مي توان با رويكردهاي مختلف، از جمله رويكرد نقد كهن الگويي تحليل و بررسي کرد. بسياري از كهن الگوها از جمله: كهن الگوي «قهرمان»، «آنيموس»، «پير دانا» و «سايه» و چگونگي تبلور هر يك از اين كهن الگوها بر شخصيّت هاي داستان، به عنوان ﻣسئلۀ اصلي پژوهش ارزيابي شد. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه انه، كهن الگوي قهرمان است كه براي رسيدن به فرآيند فرديّت، سه مرحلۀ جست وجو، پاگشايي و بلاگردان را با موفقيّت پشت سر مي‌گذارد تا به خويشتن كه غايت فرآيند فرديّت است دست يابد. كهن الگوي آنيموس بر روان «ديدون» و «كاميل» فرافكني شده است. «ونوس»، كهن الگوي پير داناست كه قهرمان داستان را در سراسر منظومه ياري داده است و در نهايت، انه به مبارزه با «تورنوس» كه سايۀ دروني اوست، مي رود و بر او غلبه مي يابد. روش تحقيق، تحليل محتوا در چارچوب نقد ادبي است. بنابراين هدف پژوهش حاضر، نقد كهن الگويي منظومۀ انه ايد ويرژيل با ﺗﺄكيد بر آراي يونگ است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی عنصر داستانی دسیسه در داستان سیاوش
        سکینه  مرادی کوچی
        شاهنامه به عنوان تاریخ منظوم ایرانیان باستان با هنر داستان پردازی حکیم ابوالقاسم فردوسی، هنوز از پس قرن ها ایرانیان را مسحور داستان هايش می‌کند. با وجود پژوهش‌های بسیاری که در زمینه داستان پردازی در شاهنامه صورت گرفته است؛ به دلیل گستره وسیع و برخورداری از نکات فنی داست چکیده کامل
        شاهنامه به عنوان تاریخ منظوم ایرانیان باستان با هنر داستان پردازی حکیم ابوالقاسم فردوسی، هنوز از پس قرن ها ایرانیان را مسحور داستان هايش می‌کند. با وجود پژوهش‌های بسیاری که در زمینه داستان پردازی در شاهنامه صورت گرفته است؛ به دلیل گستره وسیع و برخورداری از نکات فنی داستان پردازی، یکی از جاذبه های پژوهش در شاهنامه، بررسی عناصر داستانی و قابلیت های نمایشی موجود در آن است. داستان سیاوش در شاهنامه، سرگذشت شاهزاده ای را به تصویر می کشد که در زندگانی کوتاهش، درگیر توطئه و دسیسه‌های اطرافیانش می شود و از این بحران جز با مرگ رهایی نمی-یابد. در این داستان نقش پر رنگ دسیسه در رخ دادن فرجام غم‌انگیز سیاوش به خوبی دیده می شود. مقاله حاضر با شیوه ای توصیفی- تحلیلی، در چارچوب اصول داستان پردازی نوین، نقش ویژه عنصر داستانی دسیسه، آنتریگ، را در داستان سیاوش بررسی می کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مقايسه تحليلي دو حکايت آناهيد و شاهزاده کرماني در ادبيات ارمني و فارسي
        جمشيد  مظاهري آرمان  ماناسريان
        ايرانيان و ارامنه ملت‌هايي با ميراث فولکلوريک غني و پرباري هستند که يادگار تاريخ پرفراز و نشيب اين دو ملت است. هدف اين نوشتار، معرفي ويژگي‌هاي محتوايي و ساختاري حکايات «آناهيد» و «شاهزاده کرماني» و بررسي مشابهت‌هاي آنهاست. مقايسه اين دو حکايت نشان مي‌دهد که انگيزه‌هاي م چکیده کامل
        ايرانيان و ارامنه ملت‌هايي با ميراث فولکلوريک غني و پرباري هستند که يادگار تاريخ پرفراز و نشيب اين دو ملت است. هدف اين نوشتار، معرفي ويژگي‌هاي محتوايي و ساختاري حکايات «آناهيد» و «شاهزاده کرماني» و بررسي مشابهت‌هاي آنهاست. مقايسه اين دو حکايت نشان مي‌دهد که انگيزه‌هاي مشترک اين دو ملت، عامل اصلي شکل‌گيري و تکامل اين حکايات بوده است. البته گاه ممکن است خاستگاه اين حکايات يکي از دو جامعه ايراني و ارمني باشد و جامعه ديگر آن را به عاريت گرفته باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصيفي‌ـ تحليلي و با اتکا بر متون ادبی مورد نظر بوده است. منبع اصلی اين پژوهش در مقایسه و تحلیل حکایت شاهزاده کرمانی نسخه‌ای است خطی موسوم به «جامع‌الحکایات» که احتمالاً مربوط به اواخر قرن 10 و اوایل قرن 11 هجری و منبع حکایت آناهید، کتاب معروف «حکایت‌های ملی ارمنی» قازارس آقایان شاعر، نویسنده و فولکلور شناس معروف ارمنی است. این پژوهش به بررسی ویژگی‌های فولکلوریک، محتوایی و ساختاری حکایت‌ها مي‌پردازد و اساس کار نظریه فولکلور شناس معروف روسی ولادیمیر پراپ در کتاب «نظریه و تاریخ فولکلور» است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - بررسی نقش استعاره‌های مفهومی در تحول سبک‌های ادبی (با تکیه بر استعاره‌های حوزة بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
        محمد  طاهری معصومه  ارچندانی
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌ چکیده کامل
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌سیستم‌ها، سبک‌های ادبی‌اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره‌های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک‌های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره‌های مفهومی حوزة بدن را که شامل واژه‌های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می‌کند و با تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، به کمک نظریه های سبک‌شناسی شناختی و سبک‌شناسی درزمانی، نتیجه می‌گیرد که استعاره‌های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی‌دار شده‌اند که همسو با تحولات سبک‌‌های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک‌ها بوده ‌است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسی همسانی معنایی مفهوم «عشق» در ادوار شعر فارسی از منظر تحلیل محتوای کیفی
        معصومه محمدی اصغر دادبه هرمز رحیمیان
        «عشق»‌ به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم شعر فارسی، قابلیت‌های محتوایی گسترده‌ای دارد که در بستر دگرگون شونده اندیشه‌ها و کارکردهای شعر، به طور غیر مستقیم با شاکله معنایی این مفهوم در ارتباطند. اینکه آیا در آن بسترها، این مفهوم دچار گسست‌های معنایی شده یا پیوست‌های معنایی چکیده کامل
        «عشق»‌ به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم شعر فارسی، قابلیت‌های محتوایی گسترده‌ای دارد که در بستر دگرگون شونده اندیشه‌ها و کارکردهای شعر، به طور غیر مستقیم با شاکله معنایی این مفهوم در ارتباطند. اینکه آیا در آن بسترها، این مفهوم دچار گسست‌های معنایی شده یا پیوست‌های معنایی خود را حفظ کرده است، چیزی است که در این پژوهش به دنبال آنیم و سعی داریم تا با مواجهه با اصل اشعار ادوار و تمرکز بر محتواهای برآمده از آنها، بدان دست یابیم. این امر از آن جهت اهمیت دارد که بروز عواطف مخاطب و نحوۀ برخورد او با مفهوم «عشق»‌ در شعر، نقش تعیین کننده‌ای در به دست دادن پیوندهای فرهنگی دوره‌های مختلف دارد. از این رو در این پژوهش بر آنیم تا با تمرکز بر شعر شاعران برجسته ادوار مختلف و نیز محتواهای برآمده از این مفهوم، بازتاب‌های معنایی «عشق»‌ را تبیین کرده، از خلال آن به پیوندهای عاطفی و مناسبات فرهنگی دوره‌ها پی ببریم. از آنجا که تناسب فرهنگی میان دوره‌ها باید با کارکردهای همسان معنایی این مفهوم متناسب باشد، به دنبال کشف و شناخت همسانی معنایی مفهوم عشق در محتواهای پنهان شعر فارسی برآمدیم. در این راستا به دست آوردن معنا را در محتواهای پنهان به شیوه تحلیل محتوای کیفی، با تحلیل محتوای فکری، در ارتباط مستقیم دانسته ایم و از این رو در دو بازه گستردۀ سبکی شعر کهن و معاصر فارسی، در روندی اصولی، با تکیه بر چند شاخصۀ مهم تحلیل محتوای کیفی از جمله: محتوای آشکار و پنهان، واحد معنا، واحد تحلیل، منطقه محتوایی، مقوله و تم، سیر معنایی در مفهوم «عشق» را نشان داده ایم. باور پژوهش بر آن است که در این سیر، پیوند‌های اساسی مهم مدّنظر، با اصالت این مفهوم به شکل همسانی معنایی حفظ شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مقوله‌بندی مراتب زیبایی در شعر حافظ؛ از «حُسن» تا «آن» به شیوه هرمنوتیکِ متن (کلاسیک)
        غلامرضا معروف مصطفی کاظمی ازغدی پروانه علیپور شیرازی محمد  ريحاني
        زیبایی ها در شعر حافظ لایه بندی شده اند و درجاتی دارند. پژوهش پیش رو برای تبیین مراتب زیبایی در غزل حافظ، می کوشد درجات زیبایی و روابط میانشان را دریابد، بنابراین بر پایه هرمنوتیک کلاسیک و شیوة «شلایرماخر»، متن غزل حافظ را تفسیر فنی و تفسیر دستوری کند. ابتدا برای تفسیر چکیده کامل
        زیبایی ها در شعر حافظ لایه بندی شده اند و درجاتی دارند. پژوهش پیش رو برای تبیین مراتب زیبایی در غزل حافظ، می کوشد درجات زیبایی و روابط میانشان را دریابد، بنابراین بر پایه هرمنوتیک کلاسیک و شیوة «شلایرماخر»، متن غزل حافظ را تفسیر فنی و تفسیر دستوری کند. ابتدا برای تفسیر فنی، معانی لغوی و اصطلاحی واژگان «حسن» و «آن» را در آرای متفکران مسلمان بازشناسی و در شرایط خاص زمانی- مکانی، تبیین می‌نماید، آن گاه برای تفسیر دستوری، به تبیین ویژگی های معناشناسانه واژگان هم سنگ زیبایی، کلمات ملازم حسن و اصطلاحات مکملش می پردازد و بر پایة بسامد این اصطلاحات، هم زمان دست به تفسیر کمّی و کیفی می زند. نتیجه این که به استناد بسامد واژگانی و مصادیق زیبایی، «حسن» به‌عنوان مفهومی که با استفاده از «علم نظر» سنجیده می شود، نخستین و ساده‌ترین مفهوم زیبایی در غزل حافظ است و به دو گونه «حسن خداداد» و «حسن بسته زیور» تفکیک می شود. «حسن خداداد» دارای مراتب و پله‌های «لطف»، «ملاحت» و «آن» است. «لطف» مرتبه ای است بالاتر از «حسن»؛ در واقع کیفیتی است که بر «حسن» افزوده شده است. «ملاحت» کیفیتی است که درک می شود ولی قابل وصف نیست و در نهایت «آن» کیفیتی رمزآمیز و غیرقابل وصف در معشوق است که همگان توان درک و تشخیصش را ندارند. در نظام زیبایی‌شناختی ذهن حافظ، «آن» به‌عنوان «سرنمون» در کانون توجه او جای گرفته و معیاری است برای رد یا قبول دیگر صفات زیبایی‌شناختی. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تحلیل رمان «جای خالی سلوچ» از منظر وضعیت اعتماد اجتماعی
        سارا پورعماد حسینعلی قبادی سعید  بزرگ بیگدلی نجمه دری
        ادبیات و اجتماع همواره رابطه‌ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش‌های ادبی، به¬ویژه رمان‌ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون‌تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه‌های سرمایۀ اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پ چکیده کامل
        ادبیات و اجتماع همواره رابطه‌ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش‌های ادبی، به¬ویژه رمان‌ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون‌تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه‌های سرمایۀ اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه‌های لرزانی که در آسیب‌های اجتماعی وجود دارد، مسئلۀ بی‌اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایۀ چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله‌های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می‌گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی‌اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده‌ایم که بی‌اعتمادی گسترده‌ای که دولت‌آبادی روایت می‌کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تأثیر فراوانی در افزایش بی‌اعتمادی مردم رنج¬کشیدۀ روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست‌های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم‌زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی‌ترین پیامدهای اجرای این طرح می‌توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه‌های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتمادِ بازنمایی¬شده در این رمان است. بیشترین بی‌اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین‌شخصی است که بیانگر بی‌اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می¬دهد که سیاست‌های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است. پرونده مقاله